مهد کودک
سلام بعد از کلی فکر تصمیم بر این شد که تا اطلاع ثانویه یعنی تا زمانیکه یه پرستار خوب و قابل اعتماد پیدا کنیم گل پسر به مهد و کودک بره هر چند تصمیم راحتی نبود و مامانی با دنیایی از اضطراب و البته ناراحتی تن به این کار داد روز شنبه بیست و سوم آذرماه اولین روز مهد محمد متین عزیز بود انقدر مضطرب که چند تا از مادرهایی که اومده بودن بچه هاشون را برسونن دلگرمی میدادن و میگفتن ببین بچه ما الان بزرگ شده اونم از شش ماهگی یا نمیدونم نه ماهگی اومده مهد ..... البته بماند که پسری فقط چند روز مهمون مهد بود بعد دوباره عزیز جون دلش نیومد گفتن چند روزی هم ببرم خونه اونها ...
نویسنده :
مامانی
19:32