محمد متينمحمد متين، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
محمد مبینمحمد مبین، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

رد پای زندگی پسرم

پایان مهر

1392/8/4 23:00
نویسنده : مامانی
892 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام

روزهای آخر مهر ماه (26 تا 30 مهر)به مسافرت به جزیره زیبای کیش گذشت  که اولین تجربه مسافرت هوایی گل پسری هم می شدلبخند سفر خیلی خوبی بود و خوش گذشت در واقع این سفر پیشنهاد آقای پدر بود که همینجا ازش تشکر میکنیم قلبهتل در جای خیلی خوبی بود هم به مراکز تجاری و بازار نیشخندنزدیک بود و هم به اسکله و دقیقا روبروی تالار شهر کیش بود (که به مناسب ایام عیدقربان تا عید غدیر هر شب برنامه های خوبی داشتن مجری های معروف کشور و خواننده ها و بازیگران و... )همه اینها باعث شد که ما نهایت استفاده را از وقتمون بکنیملبخند

کیش

کیش

روز اول

آقاجون زحمت کشیدن و ما را به فرودگاه رسوندن ظهر روز 26 ام به جزیره رسیدیم بعد از صرف ناهار و استراحت قدم زنان به سمت اسکله رفتیم و قایق سواری کردیم و غروب را همانجا بودیم گردش در اطراف اسکله و نهایتا به هتل برگشتیم صرف شام و بعد هم از ساعت 10 تا 12 شب به تالار شهر رفتیم و از برنامه ها لذت بردیم

کیش

کیش

روز دوم

صبح زود از خواب بیدار شدیم بعد از خوردن صبحانه در رستوران هتل که گل پسری در کریر خودش در حال زدن لبخند به این و اون بود و کلی دلبری کرد ماچبرای تهیه بلیت برنامه های مختلف از قبیل پارک دلفین ها پاراسل جت اسکی برنامه شب های کیش کشتی آکواریوم و ...رفتیم چرخ کوتاهی در بازار مرجان زدیم تا برنامه های آبی شروع بشن که اولیش پاراسل بود که با قایق ما را بردن روی آب بعد اول آقای پدر پرش با بالن را تجربه کردن و پسری بغل من بودن بعد هم جاها را عوض کردیم تماشای جزیره و دریا از اون بالا خیلی لذت بخش بود بعد هم جت اسکی که اون هم نوبتی بود هر چند دلمان میخاست با هم جت اسکی سواری میکردیم ولی نشد بعد از تموم شدن جت اسکی سریع برگشتیم هتل پسری یه کم کلافه شده بود به هرحال ناهارکی خوردیم و استراحت کردیم بعد پسری و اقای پدر هتل بودن من هم به مجتمع تجاری که در 100 متری هتل بود رفتم بماند که هر دو بعدا به من ملحق شدن شب هم رفتیم برنامه شبهای کیش که برنامه شاد و جالبی بود

کیش

روز سوم

صرف صبحانه و رفتن برای سوار شدن به کشتی اکواریوم روی عرشه برنامه داشتن پاین هم دور تا دور شیشه ایی بود که کشتی حرکت میکرد تا برسه به جایی که ماهی ها بودن بعد همون جا توقف کرد کلی ماهی بود از تک خال گرفته تا ماهی ملوان و عروس دریایی و ... من و پسری روی عرشه نموندیم چون هوا خیلی گرم بود چند تا خانواده هم که بچه داشتن همین کار را کردن پایین خیلی خنک بود.لبخند برنامه بعد از ظهر پارک دلفین ها بود که از ساعت 4:30 شروع شد و تا ساعت 22 ادامه داشت. از بازدید از باغ پرندگان گرفته نمایش دلفین ها بازدید از آکواریوم ماهی ها تا جشن ، نمایش دلفین ها واقعا جالب بود هر چند من کمی درگیر این موضوع بودن که این زبان بسته ها به خاطر ما آدمها چه کارها باید بکنندگریهاما گذشته از این مطلب واقعا روی دلفین ها کار شده بود و برنامه ایی هیجانی بود بخصوص نمایش فیلمی از تولد دلفین ایرانی خیلی تاثیر گذار بود از خلقت خدای مهربون در تمام لحضات بخش فیلم پسرم را در آغوش میفشردم و خدای مهربان را شکر میکردمقلب

کیش

کیش

کیش

کیش

روز چهارم

روز چهارم برنامه خالی بود و به بازار گردی  علاقه مامانی چشمکگذشت هر چند خریدی آنچنانی نکردیم و لی دیدنش هم خالی از لطف نبود . غروب را با هم لب دریا گذراندیم خیلی حال داد و بعد هم تالارکیش و جشن و... شب هم چمدانهایمان را بستیم تا برای فردا صبح اول وقت که پرواز داشیم آماده باشیم

کیش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان یکتا و تینا
8 آبان 92 11:51
عزیزم انشالله همیشه به تفریح و شادی از قول من گل پسرت را ببوس و وقت کردی پیش ما هم بیا خوشحال می شویم ممنون عزیزم لطف کردی حتما به شما دخترهای گلتون سر میزنم
ماهان
1 آذر 92 20:57
باسلام وبلاگ شما را اتفاقی دیدم ماهم یه پسر کوچولو داریم اسمش ماهان است خیلی شبیه اقا پسر شماست .یادم باشه عکسشو بزارم داخل وبلاگم تا ببینی ولی خدا وکیلی اول فکر کردیم پسر ماست که دست شماست. [سلام مامان ماهان عزیز خیلی خوشحال میشم باماهان آشنا بشم ممنون خاله که از وبلاگ ما دیدن کردین امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشیم